من: ها؟ چیه؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟!
ساناز: دختر، تو مطمئی حالت خوبه؟!
من: مگه چی گفتم؟!
ساناز: آخه اولین باره که دارم از زبون یه چادری میشنوم که میگه: «حجاب محدودیت است» !!
من: آها…خب از اول بگو…ببین شهوت بخشی از وجود هر انسانه ولی تو مردا آمادگیش بیشتره. پس من برای حفظ خودم در برابر اون آمادگی پشت چادر سیاهم پناه میگیرم و این یه پیام به طرف مقابل میده؛ یعنی: «تو حق نداری به من نگاه کنی» پس این محدودیت برای من نیست، برای طرف مقابله…پس چادر محدودیت هست، ولی نه برای من، برای هوسبازی دیگران.
ساناز: اومممم…راست میگیا…تا حالا اینجوری به حجاب نگاه نکرده بودم
من: ما اینیم دیگه… ;))))
تاریخ : سه شنبه 95/11/12 | 5:0 عصر | نویسنده : زهرامحمودی | کامنت:)
.: Weblog Themes By Pichak :.